زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر برادر
مَردُم که روی مـاه تو بر هم نشان دهند چون خیر مقدم است که بر میهمان دهند زخـمی بود که بر تن مجـروح من رسد با هر اشـاره ای که سرت را نشان دهنـد ای سر چنین که بر سر نی جلوه گر شدی ترسم که کودکان تو از غصه جان دهند ای میـر کـاروان خبـری هم ز ما بگـیر بنگر چه رنج ها که بر این کاروان دهند مــا را بَــرنــد بر ســر بــازار روزهــا شب ها به کنج خلوت زندان مکان دهـند بـیم گـنه مـدار «مؤید» که روز حـشـر بـر دوسـتـان فــاطـمــه خـط امـان دهـند |